چکیده:
تأویل قرآن کریم ـ به معنای بیان معانی باطنی این کتاب الهی – توسط عارفان مسلمان، از مبانی چندی برخوردار است که این نوشتار، به منظور زدودن برخی ابهامات، و پاسخ گویی به برخی از اتّهامات به عارفان مسلمان، به بررسی اجمالی مهم ترین این مبانی پرداخته است. این مبانی به اجمال عبارتند از: 1. وضع الفاظ برای روح معانی؛ 2. مراتب متعدّد معنایی قرآن کریم؛ 3. مقصود خداوند بودن همة معانی ظاهری و باطنی قرآن کریم؛ 4. منحصر نبودن آگاهی از تأویل قرآن به خداوند و معصومان علیه السلام. در این مقاله، با روش «توصیفی – تحلیلی»، در ذیل هر یک از این عناوین، ابتدا به برخی از سخنان اهل معرفت اشاره شده و منظور ایشان تبیین گشته و سپس سخن آنان – و احیاناً مخالفان ایشان – نقد و بررسی گردیده است. حاصل سخن آن است که اولاً الفاظ کلّی تنها برای مصادیق مادی آنها وضع نشده است. ثانیاً، قرآن کریم دارای معانی متعدّد ظاهری و باطنی است. ثالثاً، خداوند همة این معانی را قصد کرده است. و رابعاً، هر چند تنها معصومان علیه السلام می توانند از تمام معانی ظاهری و باطنی کتاب الهی آگاهی یابند، دیگران نیز می توانند به میزان رسوخ علمی و طهارت باطنی خویش، به مراتبی از تأویل قرآن راه یافته، آن را بیان کنند.