صفحهها:
145-160
تاریخ دریافت: 1400/02/11
تاریخ پذیرش: 1400/05/27
چکیده:
در طول تاریخ یکی از دغدغه های مهم انسان ها، به ویژه انسان های بزرگ همچون انبیا و اولیای الهی رفع فساد و اختلاف در جوامع بشری بوده است. انسان موجودی است که هویت اجتماعی دارد و گرایش به زندگی اجتماعی، ریشه در طبیعت و فطرت او دارد. از سوی دیگر، شکی نیست که تزاحم و تضاد منافع و در نتیجه اختلاف و فساد از لوازم زندگی اجتماعی اوست؛ ازاین رو، انسان ها برای جلوگیری از این اختلاف و فساد به تشکیل حکومت روی آورده اند؛ حکومتی که بتواند عدالت را در جامعه ایجاد کند و مانع ایجاد فساد و اختلاف در جامعه شود. اما چه نوع حکومتی می تواند چنین هدفی را محقق کند؟ در این مقاله ثابت خواهیم کرد که براساس دیدگاه ابن عربی، تنها حکومتی که می تواند چنین هدفی را تحقق بخشد، حکومتی است که در رأس آن انسان کامل و خلیفة الله یا هر انسان جامع الشرایط و خودساخته عاری از حب مقام باشد و هدفش برپایی دین خدا و اجرای فرامین و احکام خدا باشد و تنها راه ریشه کنی فساد و اختلاف در جامعه، اطاعت از چنین امام و حاکمی است. بنابراین در این نوشتار ابتدا به بحث خلیفة الله و ملاک خلافت او و ارتباط تنازع اسماء متقابل الهی با لزوم حکومت او و مظهریت او برای اسم «الحَکَم العدل» و همچنین زعامت اجتماعی او از دیدگاه ابن عربی خواهیم پرداخت، سپس عامل اصلی و مهم برپایی عدالت و رفع اختلاف و فساد از جامعه را از منظر ابن عربی بیان خواهیم کرد و در نهایت به ساختار بهتر و درست تر انتخاب امام و دیگر مدیران کلان جامعه اسلامی در صورت نبود و غیبت خلیفة الله و امام معصوم اشاره خواهیم کرد.
Article data in English (انگلیسی)
شیوه ارجاع به این مقاله:
RIS
Mendeley
BibTeX
APA
MLA
HARVARD
VANCOUVER
APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER
جوادی والا، محمود.(1400) مهمترین عامل رفع فساد از اجتماع از دیدگاه ابنعربی. فصلنامه انوار معرفت، 10(2)، 145-160
APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER
محمود جوادی والا."مهمترین عامل رفع فساد از اجتماع از دیدگاه ابنعربی". فصلنامه انوار معرفت، 10، 2، 1400، 145-160
APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER
جوادی والا، محمود.(1400) 'مهمترین عامل رفع فساد از اجتماع از دیدگاه ابنعربی'، فصلنامه انوار معرفت، 10(2), pp. 145-160
APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER
جوادی والا، محمود. مهمترین عامل رفع فساد از اجتماع از دیدگاه ابنعربی. انوار معرفت، 10, 1400؛ 10(2): 145-160