انوار معرفت، سال دوم، شماره اول، پیاپی 5، بهار و تابستان 1392، صفحات 25-

    چرایی اختلاف عارفان در تعداد و ترتیب مقامات سلوکی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    عبداللطیف عالمی / *استادیار - مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی
    چکیده: 
    تبیین مقامات و منازل سلوکی از مهم ترین رسالت های علم عرفان عملی است. عارفان تاکنون نتوانسته اند به طور مشخص، تعداد این منازل و مقامات را تا رسیدن به هدف مطلوب مشخص کنند. در این زمنیه، اختلافات فاحشی میان آنان وجود دارد. مدعای این مقاله آن است که این اختلافات را هرگز نمی توان نشانة سلیقه ای یا ذوقی بودن این بحث دانست، بلکه به دلایل گوناگون، می توان گفت: ماهیت علم عرفان عملی چنین اقتضایی دارد. علل فراوانی برای توجیه چنین اختلافاتی می توان ذکر کرد. اختلاف در ذکر اجمالی یا تفصیلی، اختلاف در اصلی یا استطرادی بودن طرح مقامات، اختلاف در مبدأ و منتهای سلوک، توجه به وضعیت سؤال کننده، اختلاف در معیار و بنیان ترتیب بندی، تنوع و تعدد تجربیات سلوکی عارفان، اصالت دادن یا اصالت ندادن به اعداد خاص مثل هفت و چهل و صد و هزار، و خلط میان مقامات و حالات را می توان از اهم دلایل اختلاف در تعداد و ترتیب ذکر مقامات و منازل سلوکی دانست.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال دوم، شماره اول، بهار و تابستان 1392، ص 37 ـ 48

    احمدحسین شریفی / دانشیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)    sharifi@sharifi49.ir
    دریافت: 15/8/1392ـ پذیرش: 14/12/1392

    چکیده

    تبیین مقامات و منازل سلوکی از مهم ترین رسالت های علم عرفان عملی است. عارفان تاکنون نتوانسته اند به طور مشخص، تعداد این منازل و مقامات را تا رسیدن به هدف مطلوب مشخص کنند. در این زمنیه، اختلافات فاحشی میان آنان وجود دارد. مدعای این مقاله آن است که این اختلافات را هرگز نمی توان نشانة سلیقه ای یا ذوقی بودن این بحث دانست، بلکه به دلایل گوناگون، می توان گفت: ماهیت علم عرفان عملی چنین اقتضایی دارد. علل فراوانی برای توجیه چنین اختلافاتی می توان ذکر کرد. اختلاف در ذکر اجمالی یا تفصیلی، اختلاف در اصلی یا استطرادی بودن طرح مقامات، اختلاف در مبدأ و منتهای سلوک، توجه به وضعیت سؤال کننده، اختلاف در معیار و بنیان ترتیب بندی، تنوع و تعدد تجربیات سلوکی عارفان، اصالت دادن یا اصالت ندادن به اعداد خاص مثل هفت و چهل و صد و هزار، و خلط میان مقامات و حالات را می توان از اهم دلایل اختلاف در تعداد و ترتیب ذکر مقامات و منازل سلوکی دانست.
    کلیدواژه ها: عرفان، عمل، مقام، منازل، حالات، سلوک.

    مقدمه

    مهم ترین مسئله در عرفان عملی، مقامات و منازل سلوکی است. به همین علت، برخی از بزرگان اساساً عرفان علمی را با عنوان علم منازل آخرت معرفی کرده اند (ر.ک. فناری، 1384، ص 27). بر این اساس، از نخستین سال های طرح مباحث عرفانی، یکی از دل مشغولی های عمدة عارفان بیان منازل و مقامات سلوکی است. در این میان، ضمن تلاش هایی که برای تبیین مفهومی منزل و مقام و روشن کردن تفاوت آنها با حال داشته اند، به تحلیل و تعیین تعداد منازل و مقاماتی پرداخته اند که یک سالک برای رسیدن به هدف نهایی سلوک، باید طی نماید. اما اختلافات فراوانی در تعیین تعداد و همچنین ترتیب این مقامات و منازل در میان آنان پدید آمده است. شاید هیچ گاه نتوان دو عارف را پیدا کرد که در این زمینه، وحدت نظر داشته باشند! این مسئله ممکن است موجب شود عده ای اساس عرفان عملی را ذوقی و سلیقه ای و وابسته به دیدگاه عارف بدانند. این نوشتار سعی دارد ضمن تعریف منزل و مقام و حال و بیان تفاوت های آنها، پس از اشاره به اختلافات موجود در بیان تعداد و ترتیب مقامات و منازل سلوکی، به تحلیل چرایی این اختلافات بپردازد.

    تعریف حال و مقام

    در اصطلاحات عرفانی، منزل و مقام یک حقیقت بیش نیست. اختلاف آنها اعتباری است. هریک از مراحل و پله های سلوکی از این نظر که سالک از آنها عبور می کند، منزل نامیده می شود و از این نظر که سالک مدتی در آنجا توقف می کند مقام خوانده می شود. خواجه عبدالله انصاری در ابتدای کتاب صد میدان در این باره می گوید: هزار مقام در سیر و سلوک وجود دارد ... و هر یکی از آن هزار مقام، رونده را منزل است و پاینده را مقام (انصاری، 1389، ص 14-15).

    مقامات یا منازل بر اساس دیدگاه مشهور، جایگاه ها یا ایستگاه هایی است که سالک باید با اختیار خود، آنها را پشت سر بگذارد تا به مقام ملاقات رب و قرب الهی دست یابد. به تعبیر دیگر، این منازل و مقامات اموری کسبیاند. عارفان نیز قبول دارند که همه یا بیشتر مقامات، اموری ثابت و دایمی است؛ یعنی همواره همراه با سالک هستند. برای مثال، سالک تا زمانی که سالک است، مقام رضا و توکل و تسلیم را خواهد داشت؛ این گونه نیست که پس از وصول به منزل بالاتر، دیگر نیازی به مقام پیشین نداشته باشد. اما احوال یا حالات اموری است که بی اختیار به درون سالک وارد می شود و سالک باید بکوشد تا از آنها بهرة لازم را ببرد. در اینکه آیا حالات دایمی است یا نه، اختلاف است. بعضی آنها را دایمی می دانند و برخی آنها را غیر دایمی. اما بیشتر محققان، ازجمله ابن عربی حالات را غیردایمی می دانند (ابن عربی، بی تا، باب 192). قشیری در تعریف مقام و حال می گوید:

    مقام آن بود که بنده به منازلت متحقق گردد بدو، به لونی از طلب و جهد و تکلف، و مقام هر کسی جای ایستادن او بود بدان نزدیکی و آنچه به ریاضت بیابد، و شرط آن بود که از این مقام به دیگر نیارد تا حکم این مقام تمام به جای نیارد... حال نزدیک قوم، معنی ای است که بر دل درآید بی آنکه ایشان را اندر وی اثری باشد و کسبی، و آن از شادی بود یا از اندوهی، یا بسطی یا قبضی یا شوقی یا هیبتی یا جنبشی. احوال عطا بود و مقام کسب، و احوال از عین جود بود و مقامات از بذل مجهود، و صاحب مقام اندر مقام خویش متمکن بود و صاحب حال برتر می شود (قشیری، 1387، ص 91).

    عزالدین محمود کاشانی در کتاب مصباح الهدایة در این باره می گوید:

    مراد از حال نزدیک صوفیان، واردی است غیبی که از عالم علوی گاه گاه به دل سالک فرود آید، و در آمد شد بود تا آن گاه که او را به کمند جذبة الهی، از مقام ادنی به اعلی کشد. و مراد از مقام مرتبه ای است از مراتب سلوک که در تحت قدم سالک آید و محل استقامت او گردد و زوال نپذیرد. پس حال که نسبت به فوق دارد، در تحت تصرف سالک نیاید، بلکه وجود سالک محل تصرف او بود، و مقام که نسبت به تحت دارد، محل تصرف سالک بود، و از این جهت صوفیان گفته اند: الاحوال مواهب و المقامات مکاسب، و اختلاف اقوال مشایخ در احوال و مقامات از اینجاست که یک چیز را بعضی حال خوانند و بعضی مقام؛ چه جملة مقامات در بدایت حال باشند و در نهایت مقام شوند... (کاشانی، 1387، ص 125).

    اختلاف در تعداد حالات و مقامات

    همان گونه که اشاره شد، دربارة تعداد حالات و مقاماتی که سالک باید برای وصول به مطلوب نهایی خود طی کند، اختلافات زیادی در میان عارفان مسلمان وجود دارد؛ هم در تعداد آنها اختلاف است و هم در ترتیب و چینش آنها. در این قسمت، براساس ترتیب تاریخی، به بیان دیدگاه برخی از بزرگان تصوف و عرفان اسلامی می پردازیم:

    شقیق بلخی (م194ق) در کتاب آداب العبادات (بلخی، 1366)، به عنوان نخستین اثر در حوزة عرفان عملی، منازل سلوکی را چهار منزل معرفی می کند: انّ المنازل التی یعمل فیها اهل الصدق اربع منازل: اولها الزهد، و الثانی الخوف، و الثالث الشوق الی الجنة، و الرابع المحبة لله. و هذه منازل الصدق (بلخی، 1366). منازلی که اهل صدق در آنها به فعالیت می پردازند چهار منزل است: زهد، خوف، شوق به بهشت، محبت به خدا.

    یحیی بن معاذ (م258ق)، از عارفان قرن سوم هجری، مقامات و منازل را هفت منزل می دانست: الدرجات التی یسعی الیها ابناء الاخرة سبع: التوبة، ثم الزهد، ثم الرضا، ثم الخوف، ثم الشوق، ثم المحبة، ثم المعرفة (اصفهانی، 1407ق، ص 64)؛ منازلی که اهل آخرت به سوی آنها در حال حرکتند هفت منزل است: توبه، زهد، رضا، خوف، شوق، محبت و معرفت.

    ابوسعید خراز (م279 یا 286ق)، از دیگر عارفان قرن سوم هجری، براساس نقل عطار نیشابوری در تذکرة الاولیاء، مقامات سلوکی را چهار منزل می دانست: اول مقامات اهل معرفت تحیر است با افتقار، پس سرور است با اتصال، پس فنا است با انتباه، پس بقا است با انتظار. و نرسد هیچ مخلوقی بالای این. اگر کسی گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) نرسید؟ گوییم: رسید (عطار نیشابوری، 1383، ص 490).

    ابوالحسین نوری (م295ق) کتابی با عنوان مقامات القلوب دارد. وی از شخصیت های مشهور مکتب بغداد بوده است. نوری در این رساله، با استناد به آیاتی از قرآن کریم، مقامات قلوب را چهار مقام می داند. توضیح آنکه وی می گوید: خداوند در قرآن کریم، قلب را با چهار نام معرفی کرده است: صدر، قلب، فؤاد و لبّ. او صدر را جایگاه اسلام می داند؛ زیرا خدای متعال می فرماید: أفمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه (زمر: 22)؛ و قلب را معدن ایمان می داند؛ زیرا قرآن می فرماید: و لکنّ الله حبّب الیکم الایمان و زیّنه فی قلوبکم (حجرات: 7)، و فؤاد را سرچشمة معرفت می داند؛ زیرا قرآن می فرماید: ما کذب الفؤاد ما رأی (نجم: 11)، و لبّ را معدن توحید می نامد. قرآن می گوید: انّ فی خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب (آل عمران: 190). وی پس در تعریف هریک از این چهار مقام و رابطة آنها با یکدیگر می گوید:

    توحید منزه داشتن حق است از دریافته شدن. و معرفت اثبات صفات والا و اسمای حسنا برای حق است، و ایمان وابستگی به گسستگی از همة سود و زیان هایی است که قلب ها را شیفته دارد به لوای حق ـ عزوجل ـ و اسلام تسلیم و سپردن همة کارهاست به خدای ـ عزوجل ـ در آشکار و نهان. و این نورها در باطن موحّدان موجود است. معرفت جز با توحید، و ایمان جز با معرفت، و اسلام جز با ایمان درست نیاید. پس کسی را که توحید نیست معرفت نیست، و آن را که معرفت نیست ایمان نیست، و آن که ایمان ندارد اسلام ندارد، و هر کس اسلام ندارد کار و رفتار و کردار دیگرش او را سودی ندهد (نوری، 1368).

    ابونصر سراج طوسی (م378ق) در کتاب اللمع فی التصوف، هفت مقام را به ترتیب ذیل بیان می کند: توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا.

    ابوبکر کلاباذی (م380ق) در کتاب التعرف لمذهب اهل التصوف (کلاباذی، بی تا)، هفده مقام سلوکی را ذکر می کند: توبه، زهد، صبر، فقر، تواضع، خوف، تقوا، اخلاص، شکر، توکل، رضا، یقین، ذکر، انس، قرب، اتصال و محبت.

    ابوطالب مکی (م386ق)، در کتاب ارزشمند قوت القلوب (مکی، 2007) نه مقام را برمی شمارد: توبه، صبر، شوق، رجا، خوف، زهد، توکل، رضا و محبت.

    ابوعبدالرحمان سلمی (م412ق) در کتاب درجات المعاملات (سلمی، 1369) عناوین و موضوعاتی را که به عنوان مقامات ذکر می کند مجموعاً 44 موضوع ذیل است، هر چند همة آنها را نمی توان از منازل سلوکی دانست: توبه، انابه، تقوا، خوف، رجا، زهد، توکل، اخلاص، وفا، فقر، جود و سخا، تفکر، حیا، عنایت، رضا، تصوف، خُلُق، زیارت، سماع، وجد، وجود، تواجد، حق، حقیقت، معرفت، یقین، تفرید، تجرید، فِراست، محبت، عشق، صدق، شوق، علم الیقین، عین الیقین، موافقت، مشاهده، انس، سکر، فنا، بقا، جمع، و تفرقه.

    همین نویسنده در کتاب سلوک العارفین (سلمی، 1369)، نوزده منزل را ذکر می کند: توبه، انجام وظایف و تکالیف دینی در زمان های مقرر شده، ورع، زهد، خوف، رجا، صبر، رضا، توکل، تفویض، تسلیم، مجاهده، حیا و اراده، فقر، مکاشفه، فنا و بقا، تمکین، جمع، و تفرقه.

    ابومنصور اصفهانی (م418ق) در کتاب نهج الخاص (اصفهانی، 1367) چهل منزل را ذکر می کند: توبه، اراده، صدق، اخلاص، محاسبه، ورع، زهد، توکل، فقر، صبر، رضا، خوف، رجا، معامله، رعایت، ادب، ریاضت، فتوح، رغبت، رهبت، حقیقت، محبت، شوق، سماع، وجد، حرکت، سکون، طمأنینه، مشاهده، مراقبت، مکاشفه، سرّ، یقین، معرفت، تصوف، غیرت، مکر، غربت، ورود، همت.

    ابن سینا (428ق) در نمط نهم از الاشارات و التنبیهات (ابن سینا، 1413ق) منازل سیر را یازده مرحله ذکر کرده است: اراده، ریاضت، وقت، توغل، استیفاز، انقلاب، تغلغل، مشیت، تعریج، تردد، و وصول.

    خواجه عبدالله انصاری (396-481) در دو کتاب صد میدان (انصاری، 1389، ص253-334) و منازل السائرین، صد منزل و مقام سلوکی را بیان می کند (القاسانی، 1385)، هر چند ترتیب ذکر مقامات در این دو کتاب در جاهایی با یکدیگر متفاوت است.

    خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین مقامات و منازل را در ده بخش اصلی می گنجاند و هریک از آن بخش ها را به ده باب تقسیم می کند که در مجموع، یکصد باب می شود. بخش اول، که آن را بخش بدایت ها می نامد، مشتمل بر این ده باب است: (1) یقظه، (2) توبه، (3) محاسبه، (4) انابه، (5) تفکر، (6) تذکر، (7) اعتصام، (8) فرار، (9) ریاضت و (10) سماع.

    بخش دوم، که آن را ابواب می گوید، مشتمل بر این ده باب است: (11) حزن، (12) خوف، (13) اشفاق، (14) خشوع، (15) اخبات، (16) زهد، (17) ورع، (18) تبتل، (19) رجا، و (20) رغبت.

    بخش سوم، که از آن به معاملات تعبیر می کند، مشتمل بر ده باب ذیل است: (21) رعایت، (22) مراقبت، (23) حرمت، (24) اخلاص، (25) تهذیب، (26) استقامت، (27) توکل، (28) تفویض، (29) ثقه، و (30) تسلیم.

    بخش چهارم، که با عنوان اخلاق نام گذاری شده است، مشتمل بر این ده باب است: (31) صبر، (32) رضا، (33) شکر، (34) حیا، (35) صدق، (36) ایثار، (37) خلق، (38) تواضع، (39) فتوت، و (40) انبساط.

    بخش پنجم، که آن را بخش اصول می نامد، مشتمل بر ده باب است: (41) قصد، (42) عزم، (43) اراده، (44) ادب، (45) یقین، (46) انس، (47) ذکر، (48) فقر، (49) غنا و (50) مقام مراد.

    بخش ششم منازل السائرین وادی ها نام دارد که مشتمل بر ده باب است: (51) احسان، (52) علم، (53) حکمت، (54) بصیرت، (55) فراست، (56) تعظیم، (57) الهام، (58) سکینه، (59) طمأنینه و (60) همت.

    بخش هفتم، که احوال نامیده می شود، این ده باب را در بر می گیرد: (61) محبت، (62) غیرت، (63) شوق، (64) قلق، (65) عطش، (66) وجد، (67) دهشت، (68) هیمان، (69) برق، و (70) ذوق.

    بخش هشتم یا بخش ولایات مشتمل بر این ده باب است: (71) لحظ، (72) وقت، (73) صفا، (74) سرور، (75) سرّ، (76) نَفَس، (77) غربت، (78) غرق، (79) غیبت و (80) تمکن.

    بخش نهم، که با عنوان حقایق معرفی می شود، مشتمل بر ده باب ذیل است: (81) مکاشفه، (82) مشاهده، (83) معاینه، (84) حیات، (85) قبض، (86) بسط، (87) سکر، (88) صحو، (89) اتصال، و (90) انفصال.

    و سرانجام بخش دهم یا بخش نهایات مشتمل بر این ده باب است: (91) معرفت، (92) فنا، (93) بقا، (94) تحقیق، (95) تلبیس، (96) وجود، (97) تجرید، (98) تفرید، (99) جمع، و (100) توحید.

    شیخ ابومحمد روزبهان بقلی شیرازی (م 606ق) در کتاب مشرب الارواح، 1001 مقام را بیان می کند (بقلی، 1426ق). نویسنده، کتاب خود را در بیست باب تنظیم کرده که بیشتر آنها مشتمل بر پنجاه فصل است و هر فصلی نیز ناظر به یکی از مقامات. نویسنده در تبیین چرایی تدوین این کتاب، می گوید: پس از آنکه با عنایت الهی، موفق به طی مقامات سلوکی شدم و به مشاهدة جمال و جلال الهی نایل آمدم و در مقامات و حالات سیر نمودم و به مقام توحید رسیدم، به پاس شکرگزاری به درگاه الهی و عمل به دستور حضرت حق، که و اما بنعمة ربک فحدث (ضحی: 11) تصمیم گرفتم که طالبان این طریق و سالکان راه عرفان را از برخی مقامات عارفان مطلع سازم. به همین علت، از میان مقامات عارفان و با توجه به میزان فهم مخاطبان، هزار مقام انتخاب کردم تا خوانندگان بدانند که اولیای الهی و عارفان چه مقاماتی دارند و از چه منزلتی در درگاه الهی برخوردارند.

    عناوین باب های بیست گانة این کتاب به این شرح است: باب اول: فی مقامات المجذوبین؛ باب دوم: فی مقامات السالکین؛ باب سوم: فی مقامات السابقین؛ باب چهارم: فی مقامات الصدیقین؛ باب پنجم: فی مقامات المحبین؛ باب ششم: فی مقامات المشتاقین؛ باب هفتم: فی مقامات العاشقین؛ باب هشتم: فی مقامات العارفین؛ باب نهم: فی مقامات الشاهدین؛ باب دهم: فی مقامات المقربین؛ باب یازدهم: فی مقامات الموحدین؛ باب دوازدهم: فی مقامات الواصلین؛ باب سیزدهم: فی مقامات النقباء؛ باب چهاردهم: فی مقامات الاصفیاء؛ باب پانزدهم: فی مقامات الاولیاء؛ باب شانزدهم: فی مقامات اهل الاسرار من النجباء؛ باب هفدهم: فی مقامات المصطفین؛ باب هجدهم: فی مقامات الخلفاء؛ باب نوزدهم: فی مقامات البدلاء؛ باب بیستم: فی مقامات الاقطاب. نخستین مقامی که روزبهان در این کتاب بیان می کند فی مقام الروح فی بدو امرها قبل دخولها فی الجسد است و آخرین مقام نیز با عنوان فی مقام علم الاسماء الکلیه است.

    عطار نیشابوری (627ق) در منطق الطیر (عطارنیشابوری، 1374) هفت مقام را بیان می کند: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر، و فنا.

    ابونجیب سهروردی (480- 563ق) در کتاب آداب المریدین (سهروردی، 1363)، چهارده مقام را ذکر می کند: انتباه، توبه، انابت، ورع، محاسبه، اراده، زهد، فقر، صدق، تصبّر، صبر، رضا، اخلاص، و توکل.

    خواجه نصیرالدین طوسی (597ـ672ق) در کتاب ارزشمند اوصاف الاشراف (طوسی، 1369) 31 مقام و منزل را با ترتیب خاصی بیان می کند: ایمان، ثبات، نیت، صدق، انابه، اخلاص، توبه، زهد، فقر، ریاضت، محاسبه، مراقبه، تقوا، خلوت، تفکر، خوف، رجا، صبر، شکر، اراده، شوق، محبت، معرفت، یقین، سکون، توکل، رضا، تسلیم، توحید، اتحاد، و وحدت. و فنا یا دارالقرار.

    در مقابل، برخی از بزرگان عرفان اسلامی گفته اند: راه سیر و سلوک یک قدم بیش نیست و آن بندگی کردن است. اما همین یک قدم بر حسب حالات گوناگون انسان و میزان دوری و نزدیکی او، ممکن است به منزل ها و مراحلی تقسیم شود. استاد حسن زاده آملی می فرماید:

    بعضی ها هم در کتاب هایشان فرمودند که منزل دو تاست و بیش از دو تا نیست. اینها هم درست فرموده اند. دو مقام و منزل است: یک منزل قدم بر سر نفس نهادن، و یکی قدم بر کوی دوست گذاردن. ... اینها همه به یک جهاتی درست فرمودند (حسن زاده آملی، ص 127).

    علت اختلاف عددی مقامات و منازل سلوکی

    همان گونه که مشاهده می شود، تعداد منازل و مقامات از یک منزل تا هزار و یک منزل در کش و قوس است! طبیعتاً با مشاهدة این اختلافات، سؤالی که به ذهن می آید این است که علت این تعدد و تفاوت چیست؟ آیا صرفاً اعتباری و سلیقه ای است و هر کسی براساس میل و سلیقة خود، هر تعدادی از امور را که خواسته است، به عنوان منازل و مقامات سلوکی بیان کرده است؟ و یا اینکه این اختلافات وجه معقول و موجهی دارد؟

    در توجیه این اختلافات، چند وجه را می توان ذکر کرد:

    الف. اختلاف در اجمال و تفصیل

    این اختلافات در بسیاری موارد، از نوع اختلاف به اجمال و تفصیل است؛ به این معنا که یک عارف بنای بر اختصار داشته است و عارفی دیگر به عللی تصمیم به بیان تفصیلی مقامات و منازل. برای مثال، کسی همچون روزبهان بقلی در مشرب الارواح بنای بر تفصیل داشته و به همین سبب تعداد مقامات را به 1001 مقام رسانده است، اما ابوطالب مکی در کتاب حجیم قوت القلوب، به هنگام طرح مقامات، بنای بر اختصار داشته و به بدین روی، دلیل به ذکر نه مقام بسنده کرده است.

    ب. اصلی یا استطرادی بودن مقامات

    برخی از عارفان در بیان مقامات و منازل سلوکی متمرکز شده اند و دغدغة دیگری نداشته اند؛ اما برخی دیگر به صورت استطرادی، به بیان منازل و مقامات پرداخته اند. بدین روی، در نوع چینش آنها دقت چندانی به کار نگرفته اند. برای مثال، سهروردی در اواخر کتاب عوارف المعارف سعی می کند به اختصار، به مقامات و منازل اشاره ای داشته باشد. به همین سبب، هم در تعداد آنها و هم در نوع چینش آنها دقت نکرده و مطالب او در این باب ها، تقریباً به صورت پراکنده مطرح شده است. اما عطار نیشابوری در منطق الطیر، بنای بر طرح مقامات و منازل طریقت به شیوه ای بدیع، داشته است. ازاین رو، در چینش و ترتیب میان آنها، دقت خود را به کار گرفته است.

    ج. اختلاف در مبدأ و منتهای سلوک

    تعداد مقامات و منازل بستگی به مبدأ و مقصد حرکت ما دارد. اگر مبدأ حرکت را براساس نظر مشهور بگیریم، به این صورت که از توبه یا یقظه آغاز کنیم، تعداد مقامات به مراتب کمتر از آن است که مبدأ حرکت را از عوالم قوس نزول بگیریم؛ کاری که روزبهان بقلی در مشرب الارواح انجام داده است. و اگر همچون خواجه نصیرالدین طوسی در اوصاف الاشراف آغاز حرکت را از ایمان و ثبات در ایمان در نظر بگیریم تعداد منازل و مقامات متفاوت خواهد بود با زمانی که فرض را بر برخورداری سالک از سطح فضایل اخلاقی می گیریم.

    د. توجه به حال و وضعیت سؤال کننده

    بسیاری از عرفا در پاسخ به سؤال و مخاطبِ ویژه، به بیان مقامات و منازل سلوکی اقدام کرده اند. برای مثال، ابوعبدالرحمان سلمی هر دو کتاب درجات المعاملات و سلوک العارفین را، که در آنها به تشریح منازل و مقامات سلوکی پرداخته، در پاسخ پرسش افرادی خاص بیان کرده است. کتاب درجات المعاملات را در پاسخ کسی که از او تقاضا کرد درجات سلوکی را برای وی بیان کند، نگاشت و رسالة کم حجم سلوک العارفین را نیز در پاسخ سؤالی دربارة چگونگی سلوک محققان و مراتب مقامات سالکان نوشت. وی به عنوان یک عالم و اندیشمند و محقق، در نگارش این دو رساله حال سؤال کننده را رعایت کرده است.

    خواجه عبدالله انصاری هم منازل السائرین را، آن گونه که خود او در مقدمة کتاب می گوید، در پاسخ به درخواست عده ای از مریدانش که از او می خواستند مراحل سلوکی را برای آنان تدوین نماید، به رشتة تحریر درآورد. خود او در همان مقدمه می گوید: برای پرهیز از تطویل و جلوگیری از ملال آوری، سعی کرده ام به اختصار سخن بگویم و از بیان تفصیلی تر مقامات خودداری کرده ام. اگر خواجه عبدالله انصاری نمی خواست حال مخاطبان و سؤال کنندگان را رعایت کند ممکن بود به جای یکصد منزل، یکهزار منزل مورد اشارة ابوبکر کتانی را تبیین نماید.

    همچنین شیخ محمود شبستری منظومة گلشن راز خود را در پاسخ به سؤالات امیر حسینی هروی (م718ق) مطرح کرده است. به همین سبب، وقتی امیر حسینی هروی از او می پرسد:

    مسافر چون بود، رهرو کدام است؟ کـه را گویم که او مرد تمام است؟

    وی نیز با توجه به شناختی که از سطح دانش و معلومات امیر حسینی هروی داشته است، به پاسخ او می پردازد (شبستری، 1371، ابیات 311-352).

    ه‍ . اختلاف در معیار و بنیان ترتیب بندی

    برخی از عارفان کوشیده اند ترتیب مقامات را براساس ترتیب ظهور انبیا (علیهم السلام) بیان کنند. برای مثال، شبستری در گلشن راز بر همین اساس سیر می کند؛ یعنی با توجه به ترتیب ظهور انبیا (علیهم السلام) و با توجه به اینکه در هریک از پیامبران یکی از این صفات غلبه داشته و به تعبیر دیگر، هر کدام از آنها مظهر اکمل و اتم یکی از مقامات بوده اند، به بیان مقامات پرداخته است: توبه، تجلیه و پاکی از افعال و صفات نکوهیده، تمکین، توکل، رضا، تسلیم، فنا. برخی دیگر از نویسندگان براساس تجربیات معنوی و سلوکی خود، منازل و مقامات را مرتب کرده اند. برخی دیگر سعی کرده اند حالت مقدمه و ذی المقدمه یا حتی علت و معلول میان مقامات ایجاد کنند؛ به این صورت که مقام دوم را محصول یا نتیجة مقام نخست دانسته و مقام سوم را محصول و نتیجة مقام دوم و به همین ترتیب. برای مثال، شقیق بلخی در رسالة آداب العبادات و خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اوصاف الاشراف، سعی کرده اند چنین کاری انجام دهند.

    و. اختلاف در توانمندی های علمی و عملی سالکان

    وجه دیگری که برای اختلاف در ذکر منازل سلوکی می توان بیان کرد این است که در سفر روحانی و معنوی نیز مثل سفر مادی و مکانی، سالک دارای مبدأ و مقصدی است. کسی که نخستین بار این راه یا بخشی از آن را طی می کند، طبیعتاً مسیر حرکت خود را نشانه گذاری می کند، خطرات را با ذکر علایمی گوشزد می کند و ایستگاه های امن و استراحتگاه ها و کاروان سراهای مورد اعتماد را معرفی می کند تا سالکان بعدی راحت تر و با چشمان بازتری بتوانند این مسیر را طی کنند. با توجه به اینکه شناخت همة سالکان از خطرات محیطی یکسان نیست و با توجه به اینکه توانمندی های افراد متفاوت است، ممکن است – مثلاً - یک سالک دو ایستگاه و استراحتگاه را با فاصلة 30 کیلومتر از یکدیگر مشخص کند، اما سالک دیگر توان حرکت مداوم به میزان 30 کلیومتر را نداشته باشد، و نیاز به یک ایستگاه و استراحتگاه دیگری هم داشته باشد و به همین سبب، میان این دو استراحتگاه، یک ایستگاه دیگری را نیز در نظر بگیرد.

    ز. اختلاف در تجربیات سلوکی

    علت دیگری که می توان برای اختلاف در ذکر مقامات و حالات بیان کرد این است که هرچند هر کدام از توصیف کنندگان منازل و مقامات سلوکی به گونه ای سخن گفته اند که گویا صرفاً نفس الامر و واقع را گزارش می دهند، اما در حقیقت، آنها گزارش کنندة تجربیات سلوکی خود هستند، و با توجه به اینکه حالات سلوکی و همچنین مقامات و منازل سلوکی، همگی حاصل تجربیات سالک و عارف است، و چون هر شخصی حالات و تجربیات اختصاصی خود را دارد و دارای سبک و سیاق سلوکی خود است، طبیعتاً هنگام بیان منازل و حالات سلوکی، اختلاف پیش می آید.

    ح. اصالت دادن به برخی اعداد

    تأکید عملی برخی از نویسندگان بر تحفظ بر برخی اعداد مثل هفت، چهل، صد یا هزار، یکی دیگر از علل اختلاف در تعداد مقامات و منازل است. البته برخی از نویسندگان به احتمال زیاد، هیچ توجهی به تعداد مقامات و حالاتی که بیان کرده اند، نداشته اند. اما برخی دیگر کاملاً با توجه و آگاهی نسبت به شمارگان مقامات و حالات، آنها را ذکر کرده اند. خواجه عبدالله انصاری به سبب آنکه می خواهد منازل را به تعداد اسماء الله بیان کند، سعی می کند، یکصد منزل ذکر کند. ابومنصور اصفهانی برای رعایت عدد چهل، که بار معنایی خاصی در فرهنگ اسلامی دارد، سعی می کنند چهل منزل و حال را بیان کند. روزبهان بقلی برای آنکه جمله ای را که از حضرت خضر (علیه السلام) نقل شده است تأیید کند، هزار مقام را بیان دارد.

    ط. خلط میان مقامات و حالات

    نهمین وجه اختلاف در تعداد مقامات و منازل سلوکی این است که بسیاری از عارفان و نویسندگان به هنگام ذکر منازل عرفانی، تمایزی میان مقامات و حالات قایل نشده و آنها را به صورت مخلوط و درهم بیان کرده اند؛ اما برخی دیگر عالمانه و آگاهانه این دو را از هم جدا بحث کرده اند و یا تفاسیری که از آنها ارائه می دادند متفاوت است؛ به این صورت که یک چیز نزد یک عارف جزء منازل یا مقامات به شمار می رود و نزد عارفی دیگر، جزء حالات به حساب می آید یا بعکس. سهروردی در ابتدای باب 58 کتاب عوارف المعارف می گوید: حال و مقام از غایت اشتباه، به یکدیگر می مانند. همان گونه که قبلاً اشاره شد، عزالدین محمود کاشانی در کتاب مصباح الهدایه، علت اصلی اختلاف در تعداد منازل و مقامات را همین مسئله می داند و می گوید: اختلاف اقوال مشایخ در احوال و مقامات از اینجاست که یک چیز را بعضی حال خوانند و بعضی مقام؛ چه جملة مقامات در بدایت، حال باشند و در نهایت، مقام شوند (کاشانی، 1387، ص 125).

    نتیجه گیری

    سؤال اصلی این نوشتار این بود که علت اختلاف در تعداد و ترتیب مقامات و منازل سلوکی در میان صوفیان و عارفان مسلمان چیست؟ چرا هیچ اشتراکی در این جهت ندارند؟ این نوشتار ضمن بیان اختلافات در تعداد و ترتیب مقامات سلوکی، کوشید این حقیقت را نشان دهد که این اختلافات به هیچ وجه، امری سلیقه ای و ذوقی و اعتباری نیست، بلکه ناشی از واقعیاتی گریزناپذیر در سلوک عرفانی است. با توجه به بررسی های به عمل آمده، روشن شد که این اختلافات می تواند علل گوناگونی داشته باشد که اهمّ آنها عبارت است از: اختلاف در اجمال و تفصیل، اختلاف در اصلی یا استطرادی بودن بحث مقامات در کتاب ها و نوشته های صوفیان، اختلاف در مبدأ و منتهای سلوک، اختلاف در معیار و بنیان ترتیب بندی، اختلاف در توانمندی های علمی و عملی سالکان، اختلاف در تجربیات سلوکی و در نهایت خلط میان مقامات و حالات.

    با توجه به نکات ذکرشده، به نظر می رسد به سادگی نتوان انتظار داشت عارفان در بیان مقامات و منازل سلوکی و چگونگی ترتیب آنها، به وحدت رویه برسند. باید توجه داشت که سلوک ارتباط تنگاتنگی با توانمند ها و استعدادها و تجربیات معنوی سالک دارد، و با توجه به اختلافات طبیعی در این امور، می توان انتظار داشت که این اختلافات – همچون گذشته - در آینده نیز تداوم داشته باشد و این البته هیچ خللی در استحکام علم عرفان عملی وارد نمی کند. ماهیت این علم چنین اقتضایی دارد.

    منابع

    شقیق بلخی (1366)، آداب العبادات، معارف، دوره چهارم، ش 1، ص 106ـ120.

    سلمی، ابوعبدالرحمن (1369)، درجات المعاملات، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.

    نوری، ابوالحسین (1368)، مقامات القلوب، معارف، دوره ششم، ش 1-2.

    اصفهانی، ابومنصور (1367)، نهج الخاص، تحقیقات اسلامی، سال سوم، ش 1و 2، ص132-149.

    ابن سینا، حسین بن عبدالله (1413ق)، الاشارات و التنبیهات، ط. الثانیه، بیروت، مؤسسة النعمان.

    طوسی، خواجه نصیرالدین (1369)، اوصاف الاشراف، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

    سهروردی، ابونجیب (1363)، آداب المریدین، ترجمه عمربن محمدبن احمد شیرکان، تهران، مولی.

    عطار نیشابوری، فریدالدین (1383)، تذکرة الاولیاء، چ دوم، تهران، اساطیر.

    کلاباذی، ابوبکر (بی تا)، التعرف لمذهب اهل التصوف، تحقیق عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، بیروت، دارالایمان.

    اصفهانی، ابونعیم احمدبن عبدالله (1407ق)، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ط الخامسه، بیروت، دار الکتاب العربی.

    حسن زاده آملی، حسن (1387)، دروس شرح اشارات و تنبیهات نمط، چ نهم، قم، آیت اشراق.

    قشیری، عبدالکریم بن هوازن (387)، رساله قشیریه، ترجمه حسین بن احمد عثمانی، تهران، زوار.

    سلمی، ابوعبدالرحمن (1369)، سلوک العارفین، تصحیح سلیمان آتش، در: مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، ترجمه نصرالله پورجوادی و محمد سوری، تهران، نشر دانشگاهی.

    قاسانی، کمال الدین عبدالرزاق (1385)، شرح منازل السائرین، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار.

    انصاری، خواجه عبدالله (1389)، صد میدان، تصحیح محمدسرور مولایی، در: رسائل فارسی، چ سوم، تهران، توس.

    انصاری، خواجه عبدالله (1383)، صد میدان، تصحیح محمود نجفی، قم، اشراق.

    ابن عربی، محی الدین (بی تا)، الفتوحات المکیة، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

    مکی، ابوطالب (2007)، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح سعید نسیب مکارم، بیروت، دار صادر.

    شبستری، شیخ محمود (1371)، گلشن راز، در: مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، به اهتمام صمد موحد، چ دوم، تهران، طهوری.

    بقلی، روزبهان (1426)، مشرب الارواح، تصحیح عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه.

    فناری، محمدبن حمزه (1384)، مصباح الانس، تصحیح محمد خواجوی، چ دوم، تهران، مولی.

    کاشانی، عزالدین محمود (1387)، تصحیح عفت، کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، چ سوم، تهران، زوار، سوم.

    عطارنیشابوری، فریدالدین (1374)، منطق الطیر، تصحیح صادق گوهرین، چ دهم، تهران، علمی و فرهنگی.

     

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عالمی، عبداللطیف.(1392) چرایی اختلاف عارفان در تعداد و ترتیب مقامات سلوکی. فصلنامه انوار معرفت، 2(1)، 25-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبداللطیف عالمی."چرایی اختلاف عارفان در تعداد و ترتیب مقامات سلوکی". فصلنامه انوار معرفت، 2، 1، 1392، 25-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عالمی، عبداللطیف.(1392) 'چرایی اختلاف عارفان در تعداد و ترتیب مقامات سلوکی'، فصلنامه انوار معرفت، 2(1), pp. 25-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عالمی، عبداللطیف. چرایی اختلاف عارفان در تعداد و ترتیب مقامات سلوکی. انوار معرفت، 2, 1392؛ 2(1): 25-